بخشی از متن کتاب Legacy of Ashes
LEGACY OF ASHES by Tim Weiner, pages 538, 539
The police had captured a ring of eighteen people. The number one person was a Pole named Polansky, a displaced person. He had done a brilliant job of making these plates for fifty-dollar U.S. greenbacks. We caught him and a hundred thousand dollars in counterfeit currency, and the presses and the plates and the ink—everything you could possibly ask for. He also had a U.S. Army uniform. He had an ID card and an Army .45-pistol and a PX card. The whole bit. So, I thought this was great. We were about to go to trial with the whole group of them when I was visited one day by a Major, who came into the office. The conversation went like this:
"I'm Overt."
"Major Overt, it's a pleasure to meet you."
"No, you don't understand. Overt as opposed to Covert."
"Who are you?"
"I'm a member of the CIA."
"What can I do for you?"
"You have this Pole in prison, named Polansky. He's one of us."
"What do you mean, one of us?"
"He's on our payroll. He's part of the CIA."
"Since when does the CIA employ counterfeiters of U.S. dollars?"
"No, no, no. He did that on his own time."
"So it doesn't count, is that right?"
"Well, yes, it doesn't count. He is our best maker of documents, passports and all kinds of things like that that we use for going Eastward."
"Well, that's fine, but he has still committed a crime and I couldn't care less about who he is working for."
McDonald continued: "I showed him the door. The next day a Colonel came to see me about the same case and we had exactly the same discussion.
I was unimpressed. Two days after that a Major General came to see me. Now that is a lot of brass in those days. It was very serious, I could see that. But he was smarter than the other two, he said, 'As you know by now, this man worked for us. We are the ones who gave him the uniform, and the .45 and all the ID cards and so forth. I would very much appreciate it if you would drop those charges, so that we will not be publicly embarrassed.' I went on and a week or so later went to trial and of course got the maximum of ten years, which was the maximum under German law for counterfeiting. But I've never forgotten Major Overt. My first encounter with the CIA was not a very auspicious one." McDonald oral history, FAOH.
LEGACY OF ASHES (میراث خاکستر)، نوشته تیم وینر، صفحات 538، 539
پلیس، حلقه ی هجده نفره ای را دستگیر کرده بود. شخص شماره یک، یک فرد لهستانی از وطن رانده شده به نام پولانسکی[1] بود. او با خبرگی تمام، صفحاتی برای جعل اسکناس های پنجاه دلاری آمریکایی ساخته بود. ما او را با صد هزار دلار ارز جعلی و دستگاه ها و صفحه ها جوهرش گرفتیم. هر چیزی از لوازم این کار که به فکرتان برسد در محل کارش بود. این آقا یونیفرم ارتش آمریکا هم داشت. کارت شناسایی و سلاح کمری 45. و کارت پی.ایکس[2] هم داشت. ست کامل. وقتی این ها را دیدم با خودم گفتم به به، عالی شد. چیزی به زمان محاکمه ی این گروه نمانده یود که یک سرگرد وقتی در دفترم بودم پیشم آمد.
صحبت هایی که کردیم از این قرار بود:
«من اووِرتم[3]».
«سرگرد اوورت، از آشنایی تون خوشبختم».
«نه، متوجه نشدید. اوورت در مقابل کوورت[4]».
«میشه بگید کی هستید؟»
«از اعضای سیا».
«چه کمکی از دستم برمیاد؟»
«شما یه لهستانی رو انداختید زندان؛ اسمش پولانسکیه، از ماست».
«منظورتون چیه از ماست؟»
«از حقوق بگیرای ماست. توی تشکیلات سیا هستش».
«از کِی سیا جاعل های دلار آمریکا رو استخدام می کنه؟»
«نه، نه، نه. اون اون کار رو توی وقت شخصیش انجام داده».
«پس حساب نمیشه، درسته؟»
«خوب، بله، حساب نمیشه. اون بهترین جعل کننده ای هست که داریم؛ اسناد، پاسپورت ها و همه ی چیزهای این طوری رو که باهاشون میریم شرق ایشون جعل می کنه».
«خوب، باشه، ولی بازم مرتکب جرم شده. منم هیچ جوره واسم مهم نیست کجا کار می کنه».
مک دونالد در ادامه می گوید: «او را به بیرون راهنمایی کردم. روز بعد، سرهنگی برای صحبت در مورد همین پرونده پیش من آمد و با او نیز دقیقا همان مکالمه را داشتیم. اصلا تعجب نکردم. دو روز بعد از این ماجرا، یک سرلشکر به ملاقاتم آمد. در آن زمان، این تعداد افسر ارشد، زیاد به حساب می آمد. قضیه، خیلی جدی بود؛ من هم متوجه بودم که چقدر جدی ست. اما این افسر از دوتای دیگر باهوش تر بود و گفت «همان طور که متوجه شده اید، این شخص برای ما کار می کرد. یونیفرم و سلاح 45. و کارت های شناسایی و بقیه ی چیزاها را ما به او داده ایم. بسیار سپاسگزار می شوم اگر او را از این اتهامات تبرئه کنید تا ما در ملا عام رسوا نشویم.» من کارم را ادامه دادم و حدود یک هفته بعد در محاکمه حاضر شدم و با اطمینان خاطر، متهم را به مجازات حداکثری ده ساله محکوم کردم. ده سال زندان در قانون آلمان، حداکثر مجازات جعل بود. اما سرهنگ اوورت همیشه در یادم ماند. اولین مواجهه ی من با سیا، آنقدرها همایون نبود». تاریخ شفاهی مک دونالد، اف.ای.اُ.اچ.
[1] Polansky
[2] کارت اعطا شونده به پرسنل فعال (در مقابل ذخیره) تشکیلات نظامی آمریکا؛ این کارت به نظامی دارنده ی آن و نیز همسر او، این امکان را می دهد که برای اقامت کوتاه مدت و خرید ارزاق و لوازم به پایگاه های نظامی آمریکا مراجعه کنند. PX مخفف post exchange می باشد. post به معنی پایگاه نظامی و exchange یا مبادله و خرید و فروش، اصطلاحا به معنی مغازه خرید مخصوص پایگاه های نظامی ست. کارت پی.ایکس اجازه دسترسی به این امکان را به دارنده اش اعطا می کند و بنابراین، به این نام خوانده شده است. م.
[3] Overt
[4] نیروی علنی در مقابل نیروی ناشناس.